شیراز شهر عشق، شعر و تاریخ
شیراز، پایتخت فرهنگی و تاریخی ایران، شهری است که نامش با شعر، ادب و باغ های زیبا گره خورده است.

مقدمه


شیراز، پایتخت فرهنگی و تاریخی ایران، شهری است که نامش با شعر، ادب و باغ‌های زیبا گره خورده است. وقتی تصمیم گرفتم به این شهر سفر کنم، اشتیاق زیادی برای دیدن آثار باستانی، باغ‌های شگفت‌انگیز و آرامگاه‌های شاعران بزرگ داشتم. در این سفرنامه، از تجربه‌های دلنشین خودم در شیراز و بازدید از معروف‌ترین جاذبه‌های گردشگری این شهر می‌گویم.


روز اول: باغ‌های تاریخی و آرامگاه حافظ


سفرم به شیراز با بازدید از باغ ارم آغاز شد. باغ ارم یکی از معروف‌ترین باغ‌های شیراز است که با درختان بلند و گل‌های رنگارنگش، حس آرامش را به من هدیه داد. عمارت زیبای داخل باغ نیز با معماری قاجاری خود، توجه هر بازدیدکننده‌ای را جلب می‌کند. قدم زدن در این باغ، حس زندگی در دوره‌های گذشته را به آدم القا می‌کند.


بعد از باغ ارم، به سراغ آرامگاه حافظ، شاعر بزرگ ایران رفتم. در لحظه ورود به آرامگاه، حس عجیبی داشتم؛ انگار که حضور حافظ در فضا احساس می‌شد. در میان باغی زیبا، سنگ آرامگاه حافظ قرار دارد که اطرافش همیشه پر از گل و نذری‌های مردم است. چند دقیقه‌ای کنار آرامگاه نشستم و با خواندن اشعار حافظ، لحظاتی از دنیای شلوغ امروز جدا شدم.


روز دوم: پاسارگاد و تخت جمشید، سفری به دوران امپراطوری


در روز دوم، تصمیم گرفتم از شیراز خارج شوم و به سمت پاسارگاد و تخت جمشید حرکت کنم. پاسارگاد، آرامگاه کوروش بزرگ، بنیان‌گذار امپراطوری هخامنشی است. دیدن این مکان تاریخی و احساس حضور در مکانی که این مرد بزرگ جهان را تغییر داد، برایم بسیار تاثیرگذار بود. آرامگاه کوروش با سادگی و عظمت خود، نمادی از قدرت و حکمت اوست.


بعد از پاسارگاد، به تخت جمشید رفتم؛ شهری کهن و نماد تمدن و هنر ایرانی. این مجموعه تاریخی که به دستور داریوش بزرگ ساخته شد، از شکوه و جلال بی‌نظیری برخوردار است. از دیدن نقش‌برجسته‌ها و ستون‌های بلند تخت جمشید لذت بردم و از این‌که چگونه این بناها با چنین دقت و زیبایی ساخته شده‌اند، شگفت‌زده شدم. هر سنگ و هر نقش در تخت جمشید، داستانی از تاریخ کهن ایران را برای ما روایت می‌کند.


روز سوم: سعدیه و بازار وکیل


روز سوم سفرم به شیراز را با بازدید از آرامگاه سعدی، شاعر پرآوازه شیراز آغاز کردم. سعدیه، آرامگاهی است که در کنار یک باغ زیبا قرار دارد و فضایی آرام و معنوی دارد. آب روانی که در حوض‌های سعدیه جریان دارد، نماد پاکی و اندیشه‌های این شاعر بزرگ است. لحظاتی در این مکان سپری کردم و با خواندن اشعار سعدی، روحیه‌ای تازه یافتم.


بعد از سعدیه، به بازار وکیل رفتم. این بازار یکی از زیباترین و قدیمی‌ترین بازارهای سنتی ایران است. با قدم زدن در کوچه‌های پیچ‌درپیچ بازار وکیل، می‌توان دنیایی از رنگ‌ها و هنرهای دستی ایرانی را دید. از فرش‌های زیبا و صنایع‌دستی گرفته تا عطاری‌های خوشبو و ادویه‌های رنگارنگ، همه چیز در این بازار دل‌انگیز است. حتماً توصیه می‌کنم اگر به این بازار رفتید، از حجره‌های شیرینی‌فروشی نیز دیدن کنید و طعم مسقطی شیرازی را بچشید!


روز چهارم: مسجد نصیرالملک و باغ نارنجستان قوام


در روز آخر سفرم، به مسجد نصیرالملک رفتم. این مسجد به عنوان یکی از زیباترین مساجد ایران شناخته می‌شود و به دلیل شیشه‌های رنگی‌اش به مسجد صورتی معروف است. وقتی آفتاب صبحگاهی از شیشه‌های رنگی مسجد به داخل می‌تابید، تمام فضای مسجد با رنگ‌های قرمز، آبی و زرد نورانی شد. تجربه نشستن در این نورهای رنگی، تجربه‌ای فراموش‌نشدنی و آرامش‌بخش بود.


آخرین مقصد من در شیراز، باغ نارنجستان قوام بود. این باغ با عمارت زیبای خود که پر از آیینه‌کاری‌ها و کاشی‌کاری‌های زیبا است، یکی از شاهکارهای معماری قاجاری به شمار می‌آید. قدم زدن در باغ و تماشای درختان نارنج، حس تازگی و طراوت را به آدم می‌بخشد و با شکوه عمارت تاریخی همراه می‌شود.

شیراز شهر عشق، شعر و تاریخ
قبلسفر به مراکش
بعداگر چمدانمان گم شد، چه کار کنیم؟!
ارسال نظرات
لطفا صبر کنید